به گزارش پایگاه خبری انصارحزبالله، مدیرمسئول هفتهنامه یالثاراتالحسین (ع) در سرمقاله این هفتهنامه نوشت:سخن در بخش نخستین مقال، همچنان در مسئله حیاست: همان که در بیان اولیای الهی«تمام دین» شناختهشده و لزوماً اهمیت آن سترگ و از ابعاد گونهگونی برخودار است.
اگر بنابر ارزیابی واقعی برخی ناظران جهانی، انقلاباسلامی ایران، انقلابی به نام خدا و برای خدا بود. ضرورتاً باید حضور و وجود خداوند در جامعه، مشهود و ملموس باشد که البته نه چنانست که عمده علل آن بیاعتقادی و لیبرالزدگی و اباحهگرایی متولیان امور کشور در مقطع۲۸ ساله اخیر از دوران پس از انقلاب بوده است.
متولیانی که در حقیقت خود را خدای خود گرفته و نیاز چندانی به وجود و حضور خدای یگانه، حس نکرده و آنگاه با تدابیر تباه و ناقص خودپنداشته و بریده از شرع(سکولاریسم) کثیری از آحاد جامعه را دچار نکبت و خسران معنوی کردهاند که نشانه بارز آن جولان بیحیایی در ابعاد متعدد آن به ویژه در جوامع شهری است.
چه آنکه«برترین حیا، حیای تو از خداوند است»۱ و آنگاه که بت نفس(به ویژه در زمامداران)جایگزین خدای حاضر و ناظر و مؤثر در امور شد، دیگر چه خاستگاه و جایگاهی برای حیا میتوان یافت و این خلأ و پسرفت نهایتاً در ترازی قرار میگیرد که«گاهی انسان در بیشرمی و دریدگی به جایی میرسد که به کرده خود افتخار میکند و خود را شایسته ستایش میداند»۲
مانند همین وضعیتی که در برخی اهالی مفسد هنر و سینما در حال حاضر شاهدیم و نشانه آن بر آشفتن از هر سخن حق و انتقاد به جاست که به مذاقهای واژگونهشان خوش نیاید!
نکته دیگر در گسترش بیحیایی اجتماعی، آنکه همین قسم بیحیایی نیز به نبود حیا از خداوند بر میگردد. چه آنکه رسول الله مکرم فرمودهاند:«کسی که از مردم حیا نکند از خداوند شرم نمیکند»۳
این سخن دقیقاً افشاگر ترفند و القاء باطل کسانی است که همواره تلاش دارند بیعفتی و بیحیایی موجود را در ذهنیت مردم، مسئلهای بسیار جزئی و غیرقابل اعتناء قالب کنند که بله؛ میتوان متدین و اهل شرع و نماز و عبادت هم بود ولی نسبت به حیا و حجاب و عفت در جامعه لاابالی و بی اعتنا بود. این شبهه باطل و رسوا، در جای خود سهم بالایی در کاستن از تعداد با حیا و عفاف و افزودن بر شمار بیعفتان لاابالی در جامعه داشته است.
نکته آخر در این بخش آن که به هر میزان فضای لاقیدی و فساد و بیعفتی در جامعه فزونی گیرد، به همان میزان، حال و هوای انتظار مؤثر و کارساز ولّی خدا از اجتماع زدوده میشود و این نیست جز به دلیل قطع عنایت و مددالهی از چنین جامعهای.
***
یکی از بحثهای بر آمده از مسئله انتظار که به سرانجام و پایان انتظار مربوط است،بحث«انتظار لحظه به لحظه» است. بحثی که چه بسا با مقدمات و علائم پیش از ظهور حضرت قائم آل محمد عجل الله فرجه ناهماهنگ به نظر برسد اما با دقت کافی و فهم درست از مقدمات بحث،ابهام و ناهمخوانی اولیه، مرتفع میشود. توضیح لازم این مهم- در حد ظرفیت محدود این مقال- نیازمند مقدماتی چند است:
۱- در اصل ظهور حضرت بقیه اللهعجّلاللهفرجه هیچ شک و شبههای نیست که آن وعده قطعیالهی است و خداوند هرگز خلف وعده نمیکند.
۲- هیچ یک از ائمهمعصومین علیهمالسلام هرگز وقت خاصی برای ظهور معین نکردهاند که این مسئله میتواند به دو صورت قابل طرح باشد:
الف- در اصل، وقتی تعیین شده، اما با «بداء» این وقت قابل تقدیر و تأخیر است.
ب-اصلاً وقتی برای آن تعیین و تقدیر نشده است.
در مورد احتمال اول«در بعضی از دعاهایی که برای تعجیل در فرج امام عصرعجلاللهفرجه وارد شده است، اشاره به مسئله «بداء» وجود دارد. در حقیقت اگر وقت ظهور امام علیهالسلام بداءپذیر نبود، دعا برای تعجیل در مورد آن بی اثر مینمود ولی از آنجا که این امر قابل بداء است خود ائمه علیهمالسلام در مورد آن دعا میکردند و شیعیان خود را نیز به این مسئله تشویق میفرمودند»۴ نمونه آن، دعایی است که از امام موسیبنجعفرعلیهالسلام در تعقیب نماز عصر نقل شده است.
همچنین در تایید احتمال دوم، سخنی از امام محمدبنعلیبنالحسین علیهمالسلام وارد شده که فرمودهاند:«زمانی را برای ائمه در مورد ظهور حضرت معّین نکردهاند»۵ بر این اساس باید گفت:«ائمه علیهمالسلام، طبق فرمایش خودشان هیچگاه وقتی برای قیام حضرت مهدی علیهالسلام تعیین نکرده و نمیکنند و دلیلش هم این است که اصلاً وقتی برای آن از طرف خداوند تعیین نشده است»۶
مؤلف محترم کتاب سلوک منتظران ذیل احتمال دوم نوشته اند:این احتمالی است که ما آن را ارجح دانستیم.مؤلف محترم، پس از پارهای استدلال ها(که علاقمندان میتوانند خود پیجوی آن باشند و در این مقال نمیگنجد)نتیجه گیری میکند که:«حالت دیگری هم در مورد بدائیات امکان پذیر است؛ و آن اینکه خداوند در مورد چیزی از لحاظ وقوع آن تقدیری نکرده باشد. یا به عبارت دیگر تقدیر زمان آن، همراه با وقوعش باشد و تقدیر سابق و مقّدم بر تحققّش نداشته باشد»۷ ناگفته نماند تعریف «بداء» از نظر مؤلف محترم چنین است:«بداء یعنی تغییر یافتن مقدرات الهی. این تغییر بنا به حکمت هایی به وسیله خودپروردگار انجام میپذیرد... آنچه به وقوع میپیوندد، قبل از آنکه واقع شود، خداوند به آن عالم است و اگر در وقوع آن، تقدیم یا تأخیری صورت پذیرد، خداوند نسبت به آن هم دانا و آگاه است ولی اراده پروردگار غیر از علم اوست»۸
۳- با عطف توجه به مفهوم و معنای بداء،تعارضی که در برخی روایات مربوط به مقدمات و علائم ظهور وجود دارد رفع میشود. مثلاً در این که آیا روز ظهور جمعه است یا شنبه؟ در عاشوراست و یا ماه مبارک رمضان؟ در سالهای زوج است و یا فرد؟ و... زیرا«طبق قاعده کلی که خود ائمه معصومین علیهم السلام تعلیم فرموده اند، در همه اخبار غیبی ایشان- غیر آنچه خود استثناء کرده اند- احتمال بداء وجود دارد. اعتقاد به این مطلب، تاأثیر عمیقی در نحوه برخورد با مقدمات و نشانه هایی که برای ظهور امام عصر علیه السلام در احادیث آمده، میگذارد»۹
۴- مؤلف دانشمند کتاب سلوک منتظران، باطرح این سئوال که اگر ظهور ناگهانی است، پس تکلیف علائم حتمی ظهور - که در روایات ائمه معصومین ذکر شده - چه میشود؟ ایشان در پاسخ، با استناد به بحث صاحب کتاب مکیالالمکارم۱۰، نتیجه میگیرد:«چه بسا در برخی از علائم- چه حتمی و چه غیرحتمی- بداء صورت نگیرد، ولی در عین حال ظهور حضرت دفعی و ناگهانی باشد، رمز مطلب این است که نشانههای ظهور را بسیار نزدیک بدانیم و بلکه مقارن با خود ظهور بدانیم. در این صورت هم میتوانیم قائل به وقوع بعضی از علائم ظهور بشویم و هم اصل ظهور را تدریجی ندانیم»۱۱
پرواضح است که این استدلال، پس از آن مطرح میشود که با اعتقاد به مسئله بداء، دفعی بودن ظهور، روشن شده بود.
۵- نتیجهای که از بحثهای پیش گفته در بند۳ و ۴ همین مقال به دست میآید آن که:«امر فرج امام زمانعلیهالسلام متوقف بر حصول زمینه و مقدمهای که با دفعی بودن آن منافات داشته باشد، نیست و بنابر این ناامیدی از امر فرج در هیچ مدت زمانی هر چند کوتاهباشد، روا نمیباشد»۱/۱۱ چنانکه در دلیل همین مسئله سخنی از امام هادیعلیهالسلام چنین میخوانیم:«هرگاه عَلَم(نشانه)شما از میان شما برداشته شود، از زیر پاهایتان منتظر فرج باشید»۱۲ در توضیح علاّمه مجلسی(ره) ذیل روایت چنین آمده است: «وقتی میگویند از زیر پاها، یعنی همانجا که ایستادهای منتظر فرج باش نه اینکه از آنجا بگذری تا فرج فرا برسد، همانجا که هستی. بدون آنکه ( قبل از آنکه) قدم برداری آماده ظهور باش»۱۳ ناگفته نماند سخنان دیگری از ائمههدی علیهمالسلام نزدیک به مضمون حدیث ذکر شده از امام هادی علیهالسلام، رسیده است که علاقمندان میتوانند از جوامع روایی پیجوی آن باشند.
۶- «علاوه بر این ادّله(ادلهای که در کتاب پیش گفته مورد بحث قرار گرفته است)، احادیثی که تعیین کردن وقت برای ظهور را حرام دانستهاند، نیز بر این مقصود دلالت میکند. زیرا به تعبیر مرحوم صاحب مکیال۱۴:اگر کسی ظهور حضرت را در مدت زمان معینی نفی کند، مثلاً بگوید تا چند سال آینده یا چندماه بعد ظهور واقع نمیشود، در حقیقت به همین مقدار برای آن تعیین وقت کرده است و مقتضای ناامیدی از ظهور حضرت در یک زمان خاص، همین است»۱۵
۷- آنچه در این مقال - ولو به اجمال و اشارهوار آمد- همان است که از آن با عنوان انتظار لحظه به لحظه، در ابتدای این بخش از مقال یاد شد و چنین انتظاری مورد نظر بسیاری از عالمان سابق (همانند علامه مجلسی- ره- و صاحب مکیال المکارم) و لاحق، همچون مرحوم آیتاللهمحمدتقی بهجت (ره)است، چنانچه نزدیک به همین مضمون پیش گفته از ایشان نقل شده است:«اگر خبر دهند فردا(حضرت) ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد. لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علائم، بداء صورت گیرد و بعضی دیگر از علائم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت انفاق افتد»۱۶
یاران همراه! بحث این مقال افزون بر معرفتافزایی درباره یکی از مهمترین مسایل مرتبط با انتظار ظهور حضرت، دارای برکات و ثمرات عملی مغتنم و کاربردی گرانسنگی است که امید است خدایمتعالی به همه اراداتمندان آن عزیز غایب از نظر عجلاللهفرجه علاوه بر درک آن، توفیق لحاظ داشتن آن در کارکردها و پویشهای فردی و اجتماعی را عنایت فرماید تا چونان گامی بلند و مبارک باشد در سلوک منتظران.
والسلام
۱- فرهنگ حیا،ص۹۸
۲- مجمع الزوائد و منبع الفوائد،ج۸،ص۲۷،نقل از فرهنگ حیا،ص۹۳
۳- سلوک منتظران، ص۱۵۸
۴- بحارالانوار،ج ۸۶، ص ۸۱
۵- سلوک منتظران،ص۱۵۶
۶- همان،ص۱۵۷
۷- همان،ص۱۵۰
۸-همان
۹- همان ص۱۵۹
۱۰- در اهمیت ووالائی کتاب مطّول(۲جلدی) مکیال المکارم اثر مرحوم آیت الله محمدتقی اصفهانی قبلاً و در طی همین سلسله مقالات اشاراتی رفت
۱۱- سلوک منتظران، ص۱۸۸
۱/۱۱- همان، ص ۱۹۰
۱۲- اصول کافی، کتاب الحجه، باب فی الغیبه،ح ۲۴، نقل از سلوک منتظران،ص۱۹۱
۱۳-سلوک منتظران، ص۱۹۱
۱۴- مکیال المکارم، ج ۲،ص۱۵۸
۱۵- سلوک منتظران، ص ۱۹۳
۱۶- نکتههای ناب، ص۶۳، نقل از العبد،ص۲۱۷