پایگاه خبری انصارحزب الله: توجه به نشانهها و كدهاي حاصل از بازخواني گزارش رسانههاي بيگانه از انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي از اين جهت ضرورت مينمايد كه ميتوان براساس آن حداقل بخشي از برنامههاي آينده مقابله كنندگان با نظام جمهوري اسلامي را تخمين زد و البته توان تنظيم راهبرد لازم براي خنثي سازي اين برنامهها را به ميزان زيادي افزايش داد.
البته اين فرايندي است كه نياز به تبيين و توضيح و رمز گشايي خواهد داشت وقطعا حاوي هشدارهايي براي كساني است كه تا كنون بر روي خط قرمز حركت كردهاند و احتمال عبور از آن براي اين عده وجود دارد. براين اساس مهدي محمدي كارشناس سياسي و روزنامه نگار در گفت و گو با يالثارات ميگويد:
انفجار بسته فشار ۴ ماهه
مهمترين زاويهاي كه به نظر ميرسد بايد با نگاه از آن به تحليل مشاركت بيسابقه مردمي در انتخابات مجلس پرداخت ،مربوط به فشارهايي ميشود كه طي ۴ ماه گذشته بر پيكر نظام جمهوري اسلامي ايران وارد آمد.
براين اساس از آنچه بر ما گذشت، ميتوان تحت عنوان فعال سازي يك بسته فشار از سوي غرب ياد نمود. اين بسته مشتمل بر انواع متعددي از فشارهاي رسانهاي و حقوقي، مالي و امنيتي بوده است كه اتهام به مشاركت در اقدامات تروريستي، تحريم بانك مركزي و خريد نفت ايران، جلوگيري از ورود پول نقد به كشور، ايجاد اخلال و بحران در بازار سكه و ارز در همين راستا ارزيابي ميشود.
اين درحالي است كه بايد افزايش تهديدهاي كلامي حمله نظامي به ايران را نيز در داخل همين بسته فشار قرار داد.
اهداف بسته فشار
اما اهدف غرب از فعال سازي اين بسته فشار را ميتوان به موارد زير تقسيم بندي نمود:
۱- تلاش براي ايجاد و افزايش شكافهاي سياسي تا به واسطه آن انتخابات به عرصهاي براي سنجش مشروعيت نظام جمهوري اسلامي ايران در مقابل چشم نظارهگر مردم جهان تبديل شود. چنانچه با كاهش مشاركت چشمگير در اين عرصه اين پيام به جهان مخابره شود كه دوران مشروعيت نظام جمهوري اسلامي در نزد مردم اين كشور به پايان رسيده است.
۲- مرحلهاي كه بعد از فاز اول و با استناد به آن توسط غرب برنامه ريزي شده بود افزايش فشارهاي حقوق بشري در مجامع حقوقي مثل كميته حقوق بشر و صدور قطعنامه درادامه آن بود.
۳- تبديل بحرانهاي خارجي جمهوري اسلامي ايران در خارج به بحرانهاي داخلي و در واقع ادامهو گسترش بحرانهاي ساخته شده در خارج به فضاي داخلي يكي ديگر از اهداف مهم غرب در آستانه انتخابات مجلس بود. اين فازي بود كه در صورت تحقق نتيجه آن در اعتراض عمومي به سياستهاي خارجي جمهوري اسلامي ايران در مباحث هستهاي و حمايت از محور مقاومت در منطقه متبلور ميشد.
آزمون، سوال، پاسخ
مهدي محمدي در ادامه اين توضيح به يالثارات ميگويد: انتخابات مجلس در ۱۲اسفند آزموني بود كه ميبايد طي آن به همه موارد ذكر شده فوق در قالب سوال پاسخ داده ميشد. كه آيا شكافهاي سياسي افزايش يافته است؟ مشروعيت نظام در نزد مردم در چه سطحي قرار دارد؟ آيا مردم بر تداوم سياستهاي اتخاذ شده در عرصه بين المللي تاكيد خواهند كرد؟
علي رغم آنكه اكثر رسانههاي بيگانه ضمن اعتراف به مشاركت گسترده عمومي، سعي در القاء اين مسئله داشتند كه اين مسئله هيچ تاثيري بر چالشهاي ميان ايران و غرب بر سر مسئله هستهاي ويا تحريمها نخواهد داشت، اما اين واقعيت وجود دارد كه دولتمردان غربي قطعا همچون قبل رفتار و برنامههاي آينده خود را براساس شاخص رفتار مردم ايران تنظيم خواهند كرد. اين مسئلهاي است كه قطعا به نتايجي از اين دست ميانجامد:
حذف استدلال
۱- شكست اجماع عليه ايران، چراكه اساسا استدلال اجماع، مبني بر تغيير رفتار حاكميت از طريق فشار عمومي از داخل از ميان برداشته شده است.
تغيير نحوه ارتباطگيري
۲- تغيير تلاشهاي خارجي براي ارتباط گيري با مردم در داخل كشور. ظرف ۶ ماه گذشته تلاشهاي مختلف و متنوعي براي برقراري ارتباط ارتباط با مردم ايران در داخل از سوي غرب به انجام رسيد كه از طريق توسعه فعاليت شبكههاي ماهوارهاي و افزايش فعاليت در فضاي مجازي بواسطه شبكه سازي اجتماعي دنبال ميشد. اين روندي بود كه حتي در برخي موارد به برقراري كلامي با شهروندان در داخل انجاميد كه در مجموع پس از ۱۲ اسفند ناكارآمدي روشهاي به كار گرفته شده به اثبات رسيد. دراين راستا آنها قطعا به تغيير در نحوه ارتباط گيري و كسب درك بهتر از شرايط فرهنگي و اجتماعي درايران روي خواهند آورد.
لحن كلام ملايم خواهد شد
۳- کاهش شدت لحن مبادلات کلامي از سوي غرب عليه ايران. آنچه مسلم است مستکبرین غربی در پی افزایش تهديدهاي کلامي مبني بر حمله نظامي يا سخت گيريهاي اقتصادي علیه مردم ايران بودند تا بواسطه آن مردم را رودرروي نظام قرار دهند. براين اساس بايد گفت قاعدتا پس از ۱۲ اسفند و شکست اين پروژه بايد شاهد کاهش چشمگير نزاع لفظي مبتني بر تهديد نرم و سخت(با محوريت اسرائيل) باشيم ؛چراکه نتيجه آن علي رغم انتظار غرب افزايش اتحاد ملي و انسجام داخلي در سطح کلان براي مقابله با فشارهاي تحميلي بوده است.
ظهور دوران جديد انعطافناپذيري ايران
براين اساس و برخلاف آنچه كه رسانههاي غربي و عربي از آن با عنوان عدم تاثير مشاركت مردمي بر سياستهاي هستهاي ايران ياد كردند دريك نتيجه گيري منطقي بايد گفت، آنچه مردم در عرصه سياست داخلي به نمايش گذاشتند قطعا با ظهور سياستهاي سرسختانه و غير قابل انعطاف مضاعف جمهوري اسلامي ايران در برابرفشار در عرصه خارجي ادامه خواهد يافت.
آنچه مسلم است نظام جمهوري اسلامي پس از اين فاز در سياست خارجي خود، بيپرواتر و ريسك پذير تر عمل خواهد نمود كه نتيجه آن بياعتنايي بيشتر به تهديدات و اتخاذ تصميات بزرگتر و تاثير گذار تر بر محيط پيراموني است.
جنگ با هواداران رهبري
بنابراين با مشاركت به ثبت رسيده و در شرايطي كه نه جريان فتنه و نه انحرافي توان عرض اندام داشتند كه البته رسانههاي خارجي هم به آن اذعان كردند آنچه در ۱۲ اسفند به نمايش درآمد يك جريان خالص و يكدست بود كه متعلق به اصل نظام جمهوري اسلامي ومقام ولايت فقيه بود.
آنچه مهدي محمدي در گفت و گو بايالثارات از آن با عنوان جريان خالص و يكدست متعلق به اصل نظام جمهوري اسلامي و مقام ولايت فقيه ياد كرد نكتهاي است كه پيش از اين نيز از سوي سعدالله زارعي تحليلگر مسائل سياسي و استراتژيک در گفتوگو با خبرگزاري فارس مطرح و البته از زاويه ديگري به آن پرداخته شده بود. وي با اشاره به اين موضوع ميگويد: «از دو روز قبل از برگزاري انتخابات، يک خط خبري توسط رسانههاي مهم غربي که مرتبط با سياستهاي کشورهاي مخالف ايران هستند، پيگيري ميشد. آنها سعي ميکردند بگويند که انتخابات ۱۲ اسفند جدال گزينهاي به نام جناح رهبري با ساير جناحهاست. اين رسانهها بيش از آنکه حضور گسترده مردم را به تصوير بکشند، بر روي تصوير مقام معظم رهبري در هنگام رأي دادن تمرکز کرده بودند و دائماً سعي ميکردند که انتخابات را از همين منظر معرفي کنند.»
تكبعدي نه ملي
زارعي در ادامه ميگويد: «آنها با اين کار ميخواهند بگويند که در ايران اسلامي انتخابات يک مفهوم ملي نيست بلکه تک بعدي است و طرفداران رهبري در حاليکه اکثريت ملت فقط نظارهگر هستند، آن را سامان ميدهند. آنها ميخواهند از اهميت انتخابات بکاهند و جنبههاي ملي آن را زير سؤال ببرند.»
دوگانگي مفهومي
اين تحليلگر سياسي و روزنامه نگار همچنين در بخش ديگري از صحبتهاي خود خاطرنشان ميكند: «رسانههاي غربي تمام تلاش خود را براي رسوخ دادن اين مفهوم انجام ميدهند اما از آنجايیکه ناچارند اشاراتي هم به عدد شرکتکنندگان داشته باشند و يا مشارکت مردم را با انتخاباتهاي گذشته مجالس مقايسه کنند لذا نميتوانند به هدف مورد نظرشان برسند و مخاطبان آنها در اين زمينه به يک دوگانگي مفهومي ميرسند.»
واقعيتي به نام مصاف هواداران رهبري و مخالفان
اما مهدي محمدي در رابطه با تحليل ارائه شده از سوي سعدالله زارعي ميگويد: اين برداشت درستي از رفتار رسانههاي بيگانه است. غرب معتقد بود انتخابات نهم مجلس ميدان جنگي خواهد بود كه هواداران رهبري و مخالفان آن در آن به پيكار با يكديگر خواهند پرداخت. آنها همچنين همواره سعي براين دارند كه جريان مخالف رهبري را نيز جريان نزديك به دولت معرفي كنند. والبته اين تحليل و برداشت غربيها نيز درست بود. به اين مفهوم و به نظر من در ۱۲ اسفند ما شاهد مصاف هوادران رهبري و مخالفان او بوديم كه براساس شواهد برتري هواداران رهبري در مقابل جبهه نحيف مخالفان به اثبات رسيد.
از ديگر سو محمد خاتمي درحالي مجبور شد از سر ناچاري پاي صندوق راي بيايد كه جريان فتنه به عنوان يك سر ديگر اين جبهه بيپشتوانه، اساسا شركت درانتخابات را تحريم كرده بود. و با مشاهده شكست تحريم به اين نتيجه رسيدند كه انگ شركت در تحريم نيمه جان ،باقي مانده آينده سياسي آنان را نيز با مخاطره جدي روبرو خواهد كرد. اين درحالي است كه جريان انحرافي نيز برخلاف محاسبات قبلي اش فرصت جولان و تبليغات نيافت. بنابراين مشاركت حاصل، ازيك سو دليلي بر رد ادعاي جريان فتنه مبني بر دارا بودن سرمايه اجتماعي، و از سوي ديگر اثباتگر فقدان سرمايه اجتماعي ادعايي جريان انحرافي بود كه بخشي از آن حاصل ماجراي خانه نشيني طي چند ماه اخير است.
درنهايت نتيجهاي كه به دست ميآيد همان چيزي است كه رسانههاي غربي ميگويند. يعني مشاركت گسترده مردم در ۱۲ اسفند يك جريان خالص بود كه انحصارا متعلق به رهبري است و كسي نميتواند ادعايي در مورد آن داشته باشد كه نتيجه آن شكست كامل جبهه مقابل رهبري بعد از فتنه ۸۸ است و البته حكايت از برقراري يك پيوند مستحكم ميان ملت و رهبري دارد كه جريان فتنه و انحرافي خارج از چارچوب آن قرار دارند.
شكافي حاصل دست دو جريان فتنه و انحرافي
اختلاف بين جبهه اصولگرايان در عرصه انتخابات، موضوع ديگري بود كه از سوي اكثر رسانههاي بيگانه پس ازاذعان به جولان هواداران رهبري دراين عرصه برآن تمركز شده بود كه اين مسئله از سوي آنان تلاشي براي برقراري موازنه قوا در اين جبهه از سوي اصولگرايان قلمداد شد.
مهدي محمدي در ادامه و دراين باره به يالثارات ميگويد: بروز شكاف ميان جريان اصولگرايي واقعيتي است كه رخ داد. اين شكاف حاصل طراحي و برنامه ريزي جريان فتنه و انحرافي بود كه به بار نشست. اما نكته مهم اينجاست كه نتيجه اين روند چيزي نبود كه مورد انتظار بانيان آن باشد.
انتقال دعوا، تنها نقطه آسيبپذير باقيمانده
اولين نتيجه مد نظر طراحان اين شكاف، كاهش مشاركت عمومي در انتخابات با القاء قدرتطلبي اصولگرايان و نمايش دعواي آنان برسر قدرت بود.
شكست آراي اصولگرايان دومين نتيجه مورد انتظار جريان فتنه و انحرافي بود. اين دو انتظاري است كه شواهد حكايت از عدم تحقق آن دارند.
اما انتظار سوم جريان فتنه و انحراف، در صورت پيروزي جريان اصولگرايي، انتقال كشمكشها و تعارضات ايجاد شده در بين آنان به مرحله بعد از ۱۲ اسفند و كشاندن آن به مجلس براي بهره برداري در آينده است. به نظر ميرسد بايد از اين مسئله به عنوان تنها نقطه آسيب پذيري ما در خلال انتخابات مجلس ياد كرد كه با تبديل رقابتها به كينهجوييهاي پس از انتخابات به سدي درمقابل اجماع جريان اصولگرايي تبديل ميشود و اتخاذ تصميمات قاطع در مقابل فشارهاي خارجي را با اخلال مواجه ميكند.
بنابراين با شكست درساير فازها، منطقي به نظر ميرسد كه دشمن انرژي خود را بر روي تنها نقطه آسيب پذير باقي مانده صرف كند كه يك بعد آن ايجاد سوء تفاهمهاي مداوم و پيدر پي بين اعضاء جبهه متحد اصول گرايي و جبهه پايداري است تا به مقابله و دعواي علني آنان بينجامد. اين برنامهاي است كه در صورت تحقق ميتواند به توليد ادبيات فتنه از سوي طرفهاي درگير بينجامد. پس اين دامي است كه جريان اصولگرايي تنها با اقتدابه رهبري قادر خواهد بود از آن برهد.
منبع:هفته نامه یالثارات الحسین(ع)