هشدار؛ در پوشش توافقنامه بانکی با آمریکا صورت میگیرد!
پروژه زمینگیر کردن انقلاب
18 تير 1395 ساعت 10:18
اینک دستگاه دیپلماسى، در پشت درهاى بسته و در خفا، توافق نامهاى را با آمریکایىها نهایى مىکند که نتیجه آن عقبنشینى از مرزهاى استراتژیک جمهورى اسلامى از سواحل مدیترانه در غرب آسیا و شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس و حتی آمریکاى جنوبى تا مرزهاى ملى است. این توافق که صد چندان تحقیرآمیزتر از معاهدات گلستان و ترکمان چاى است، اصول اعتقادى و وجودى جمهورى اسلامى را نشانه رفته
پایگاه خبری انصارحزبالله: برجام که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خسارت محضی برای کشور و نظام بود و با بد عهدی طرف مقابل به بن بست رسیده است، اینک برای خود فرزند نامشروع دیگری پدید آورده که به مراتب خطر آفرینتر و سهمگینتر از قبلی است. برجام ۲ امروز بدون سر وصدا و کاملا مخفیانه در حالی از سوی دولت اجرایی شده است که به نظر میرسد چاه ویل برجام تا هدم کامل ارزشهای انقلاب اسلامی، قصد پیش روی دارد.
اجرایی شدن برجام ۲ یا همان برجام منطقه ای و محدود سازی زمینه نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و جهان ، همان هدف برتری است که استکبار از مذاکره با ایران در طول سالیان گذشته تاکنون دنبال کرده و اساسا هدف او از مذاکرات هستهای و طرح مسالهای اینچنین برای ایران نیز همین مهلکه بوده است.
اینک دستگاه دیپلماسى، در پشت درهاى بسته و در خفا، توافق نامهاى را با آمریکایىها نهایى مىکند که نتیجه آن عقب نشینى از مرزهاى استراتژیک جمهورى اسلامى از سواحل مدیترانه در غرب آسیا و شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس و حتی آمریکاى جنوبى تا مرزهاى ملى است.
این توافق که صد چندان تحقیرآمیزتر از معاهدات گلستان و ترکمان چاى است، اصول اعتقادى و وجودى جمهورى اسلامى را نشانه رفته و اجراى رسمى شعار فتنه گرانه «نه غزه، نه لبنان» با اسانس قبولى عقب نشینى از شامات (لبنان، سوریه، فلسطین) و رضایت به خواست ترکیه و عربستان و دنیاى غرب، به انتخابات در سوریه منهاى رییس جمهور قانونى آن کشور یعنى بشار اسد می باشد.
در این توافق نامه ، بانک مرکزى ایران با بهانه توافق مالى با آمریکا، اقدام به اجراى دستورالعمل به اصطلاح مبارزه با پول شویى مورد نظر کارگروه موسوم به اقدام مالى مبارزه با تروریسم خواهد نمود. این کارگروه هم که با شعار مبارزه با تروریسم، بیش تر جبهههاى مقاومتاسلامى منطقه را نشانه گرفته، براى یک سال موقتاً اسم ایران را در فهرست تأمین مالى کنندگان تروریسم نگه مىدارد ولی علیه ما، نامه نگارى نمىکند تا دولت بتواند در حدى با بانکهاى بینالمللى کار کند. پس از یک سال اگر این کارگروه تا حد کافى از ایران راضى بوده باشد ممکن است اقدامات بعدى را انجام دهد. و این یعنى در حالت خوف و رجاء نگاه داشتن، تا زمانى که نتیجه انتخابات ریاست جمهورى ٩٦ مشخص گردد.
دولت با دادن این امتیاز بسیار بزرگ، ممکن است آمربکایىها را راضى کند تا نُه میلیارد دلار از پولهاى خودمان را که بنا بود در برجام آزاد کنند (ولى نکردند) را به ما پس دهند. و در عوض جبههاى را که ٣٨ سال در صدد فتح آن بودند را بدون کوچکترین مقاومتى تحویلشان دهیم. قطع کمک به محور مقاومت، به فراموشى سپردن آرمان فلسطین و دست آخر رضایت به شکست مقاومت اسلامى و رزمندگانش از عراق و یمن و بحرین و پاکستان و افغانستان تا ترکیه و سوریه و لبنان و فلسطین و دیگر نقاط عالم که چشم امید به جمهورى اسلامى داشتند!
واقعیت آن است که چون واژگان این برجام (توافق) کاملاً فنى است و درباره مفاهیم و نُرم هاى مالى است، برای هیچ کس مهم نیست چه اتفاقى افتاده است. و چون تعهدات ما درباره کلمه پولشویى است، همه فکر مىکنند چه کار خوبى انجام داده ایم اما حقیقت اینست که ما در عمل امکان وسیعى براى دسترسى به اطلاعات بانکى خود را به آمریکایى ها تقدیم کرده ایم که نتیجه آن این است که نظام مالى ایران تراکنشى نخواهد کرد که مورد رضایت آمریکایىها نباشد.
هدف دنیاى غرب از به ثمر رساندن این توافق، در وهله اول محدود کردن جمهورى اسلامى به مرزهاى خود و در مراحل بعد، عملیاتى کردن طرح موسوم به «خاورمیانهى جدید» کاندولیزارایس، وزیرخارجه پیشین آمریکاست که در انتها، ایران نیز مانند بقیه کشورهاى منطقه، تکه تکه شده و به حکومتهاى کوچک و بىخاصیت و قابل کنترل تبدیل شود تا التهاب ناامنى اسراییل یا به قول خودشان قوم برگزیده خدا فروکش کند.
با اجراى این توافق، دشمن سنگر اصلى مبارزه با استکبار را فتح خواهد کرد تا به هدف نهایى خود که حذف اسلامیت از جمهورى اسلامى است برسد. پس از آن دولت نیز مى تواند با طیب خاطر، شعائر آرمانى را از پرچم ما حذف کرده و به خواست ملىگراها در بازگشت شیر و خورشید به پرچم ایران رضایت دهد، البته اگر ایرانى براىشان مانده باشد!
اصل ماجرا چیست؟
کارگروه اقدام مالی موسوم به (اف.آتی.اف) درباره تعهد سطح بالای ایران برای اجرای قوانین امریکا درباره پولشویی و حمایت از تروریسم هفته گذشته بیانیه ای صادر کرد که آن را باید رونمایی از یک اقدام مهم و چراغ خاموش توسط دولت، در حد توافقی همچون توافق ژنو ارزیابی کرد.
بیانیه کارگروه در این باره اعلام کرده است: کارگروه اقدام مالی(اف.آتی.اف) از تصویب و تعهد سیاسی سطح بالای ایران به یک برنامه اقدام برای رفع نواقص مربوط به مبارزه با پولشویی و مقابله با حمایت مالی از تروریسم و همچنین تصمیم این کشور برای دریافت کمکهای فنی برای اجرای این برنامه اقدام، استقبال میکند. بر اساس این بیانیه، فیالواقع بانک مرکزی ایران به عنوان عامل بانک مرکزی آمریکا عمل خواهد کرد تا فعالیتهای بانکهای ایرانی را بررسی کند که آیا فعالیتشان، با قوانین پولشویی امریکا تطابق دارد!؟ و بر اساس این تعهد، عملا ایران را وارد دوره خود تحریمی کند.
این ماجرا دست بانکهای داخلی را برای حمایت از مقاومت خواهد بست و تا عملا حمایت مالی از مقاومت به دعوای داخلی مبدل شود. این در حالیست که اساسا قرار بود بر مبنای ادعای مذاکره کنندگان و مطابق برجام، تمام تحریمهای بانکی بواسطه امتیازات هسته ای اعطایی از سوی ایران لغو شود، اما بی اثر بودن برجام در لغو این تحریمها، موجب شده تا بانک مرکزی زیر بار تعهد جدیدی برود که اساس ربطی به موضوع هسته ای نداشته و البته مجاز به ورود به آن هم نبوده است.
اما نکته آنجاست که حتی این تعهد هم موجب اعلام رسمی عادی شدن مبادلات مالی با بانکهای ایران نخواهد شد. چنانکه کارگروه در بیانیه خود آورده است: تا زمانی که ایران اقدامات لازم برای رفع کمبودهای شناسایی شده در برنامه اقدام را انجام نداده، کارگروه اقدام مالی (اف آتی اف) نسبت به ریسک ناشی از حمایت مالی از تروریسم از داخل ایران و تهدیدی که برای سیستم مالی بینالمللی ایجاد میکند، نگران خواهد بود. به همین جهت، کارگروه اقدام مالی (اف آتی اف) ، از اعضای خود می خواهد و به دیگر کشورها هم توصیه میکند که همچنان به موسسات مالی خود پیشنهاد کنند که در رابطه و مبادله با افراد حقیقی و حقوقی در ایران، بر اساس توصیه شماره ۱۹ کارگروه اقدام مالی، هوشیاری لازم را به خرج دهند.
واقعیت چیست؟ تروریسم کدام است؟
مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم در واقع پوششی برای هدف اصلی آمریکا یعنی مسلط شدن به هندسه تعاملات بانکی داخل ایران به صورت دائم و آنی و همچنین قطع کمکهای مالی به گروههای آزادیخواه و جبهه مقاومت است. برجستهترین اقدام داخلی در این روند، تصویب قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم در مجلس در اسفندماه سال ۹۴ گذشته است که این قانون در اردیبهشت ماه ۹۵ از طرف رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شد.
به موازات این روند داخلی، در خارج از کشور هم مذاکرات با نهادهای رسمی و غیررسمی مختلف در این خصوص در جریان بوده و اکنون نیز ادامه دارد.
با توجه به رایزنیها و پذیرش تعهدات ایران _که به نظر میرسد تنها در مورد گوشهای از آنها به صورت اجمالی خبرهایی منتشر شده (مانند پیوستن به ای آ جی)_ عدهای انتظار داشتند که اف آتی اف موضع خود را در مورد ایران اصلاح کند. ولی الله سیف، رئیس بانک مرکزی، ۲۸ فروردین ۹۵ در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا میگوید: هفته گذشته، همکاران من در بانک مرکزی و وزارت دارایی در جلسه اف آتی اف در پاریس گزارشی ارائه کردند و حاضران بسیار از اینکه ما اقدامات زیادی به عمل آورده ایم، شگفت زده شدند.
اما اف آ تی اف در نشست دوم سال ۲۰۱۶ این سازمان که ۴ تیرماه (۲۴ ژوئن) بیانیه عمومی آن منتشر شد عملاً تغییری در وضعیت ایران نداده است. این در حالیست که ما با یک «برنامه اقدام» جدید مواجه هستیم که در بیانیه اف آ تی اف تصریح شده، این برنامه اقدام همراه با تعهد سطح بالای سیاسی بوده است. در مورد جزئیات تعهدات ایران در این برنامه اقدام، هیچ اطلاع رسانیای توسط دولت یا بانک مرکزی صورت نگرفته است.
در انتهای بیانیه از ایران خواسته شده که «نواقص راهبردی» مربوط به مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را برطرف کند و تکرار کرده «به خصوص موارد مربوط به حمایت مالی از تروریسم»!. و پر واضح است که مقصود آمریکا از تروریسم همان خط مقاومت منطقه ای، و جهانی از حزب الله لبنان گرفته تا مقاومت غزه و یمن و بحرین است.
جالب است که برخی کارشناسان سیاسی در آمریکا مذاکره بر سر مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را موضوع مناسبی برای ادامه گفتگوها بین ایران و آمریکا میدانند و به اوباما توصیه کردهاند که از این بهانه استفاده کند. «تایلرکولیس» عضو رسمی «نایاک» در تحلیلی با اشاره به موفقیت آمیز بودن مذاکرات هستهای و تلاشها برای یافتن حوزههای مذاکراتی دیگر بین ایران و آمریکا مینویسد : مقدار زیادی از توجهات اکنون معطوف به یک مذاکره گستردهتر منطقهای است که ایران و آمریکا میتوانند در آن برای حل چالشهای جدید در سوریه و عراق همکاری کنند. اما دالانهای جایگزینی برای ایران و آمریکا به منظور ادامه مذاکرات وجود دارد. یک حوزه خاص که دولت اوباما باید در آن به دنبال تعامل با ایران باشد مربوط به تلاشهای ایران برای بازسازی بخش مالیاش و انطباق با استانداردهای جهانی مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است.
ریشه برجام منطقهای در برجام هستهای
يکي از مهم ترين بندهاي برجام هسته ای با زيرکي مقامات آمريکايي در پيوست دو (تعهدات مرتبط با تحریم ها) و در پانويس ۱۴ (در ترجمه برجام پانويس۱۹) آمده است. پانويس ۱۴ توضيح تکميلي درباره بند ۷ اين پيوست يعني « آثار رفع تحریم هاي اقتصادي و مالی ایالات متحده» است.
قبل از اين که برجام وارد متن آثار رفع تحريم ها شود مخاطبان را به پانويس ۱۴ ارجاع مي دهد. در اين پانويس آمده است: کاهش تحریم هاي شرح داده شده در این قسمت، نسبت به معاملاتی که در آنها اشخاص مندرج در فهرست (اس.دی.ان) دخیل هستند، اعمال نمی گردد و تاثیري در تحریم هایی که ممکن است تحت سایر مقررات غیر از مقررات مندرج در بخش ۴ اعمال شوند، ندارد، مگر اینکه صراحتا به گونه دیگري مشخص شده باشد. هیچ چیزي در این برجام به منزله تغییري در موضع ایران در رابطه با تحریمهاي آمریکا نمی باشد.
تحريم غيرمستقيم چگونه اعمال ميشود؟
اين موضوع را جک لو ، وزير خزانه داري آمريکا به صورت واضح توضيح داده است. وزارت خزانه داري آمريکا طي بيانيه اي در تاريخ ۲۷ دي ماه ۱۳۹۴ توضيحاتي درباره جزييات توقف تحريم ها و شرايط باقي ماندن تحريم ها ارائه داد. جک لو ، وزير خزانه داري آمريکا در قسمتي از اين بيانيه که در بخش «سئوالات کلي» در پاسخ به يک سوال صراحتا اعلام کرد انجام معاملات به گونه اي که سپاه پاسداران و نهادها و زير مجموعه آن از آن متنفع شوند (هر چند که سپاه طرف معامله با موسسات غربي نباشد) تحريم طرف هاي معامله را به دنبال دارد.
اليزابت رزنبرگ دبیر بخش انرژی و اقتصاد در اندیشکده مرکز امنیت جدید آمریکا نیز در سخناني درکميته بانکداري سنا به تسري تحريم ها اينگونه اشاره مي کند: «تحريم هاي باقيمانده عليه ايران، به علت فعاليت هاي تروريستي و موشکياش، در کنار نگراني هاي احتياطي درباره سابقه فساد، نبود شفافيت و فضاي مانور شرکت هاي خارجي در نظام مالي ايران، براي آنهايي که در فکر تعامل بازرگاني با ايران هستند، بازدارنده اند؛ اطلاعات مالکيت سودبر براي موسسات حقوقي ايران، به شدت دور از دسترس و غيرشفاف است، و به سازوکارهاي قانوني ايران براي شرکت هاي خارجي که در اين کشور به فعاليت بازرگاني مي پردازند، اطميناني وجود ندارد.»
بنابراين بر اساس پانويس ۱۴ پيوست دو برجام موسسات خارجي براي مبادله با ايران اگر مورد را رعايت نکنند شامل تحريم هاي آمريکا مي شوند: ۱) معامله اي که به دولت ايران در دستيابي يا توسعه سلاح کشتار جمعي کمک کند.
۲) معامله اي که پشتيباني ايران از سازمان هاي تروريستي يا اقدامات تروريستي بين المللي را تسهيل کند.
۳) تسهيل فعاليت (مالي) براي افرادي که در جز تحريم هاي مالي قطعنامه هاي ۱۷۳۷،۱۷۴۷،۱۸۰۳ و ۱۹۲۹ قرار گرفتند.
۴) درگير شدن در پول شويي و يا مهيا کردن شرايط براي بانک مرکزي ايران براي انجام معاملاتي در جهت دستيابي يا توسعه سلاح هاي کشتار جمعي ، حمايت از تروريسم و انجام معاملات با افراد تحريمي قطعنامههاي ۱۷۳۷،۱۷۴۷،۱۸۰۳و۱۹۲۹
۵) تسهيل يک معامله يا معاملات مهم براي سپاه پاسداران يا هر يک از عوامل و شرکت هاي وابسته آن که دارايي هاي آنان بر اساس قانون «آی.ای.ای.پی.آ» مسدود شده است. در واقع اين بخش از برجام سپاه پاسداران دو کار ويژه مهم سپاه پاسداران را هدف گرفته است: ۱) فعاليت هاي موشکي سپاه که طرف غربي از آن به عنوان دستيابي يا توسعه سيستم پرتاب سلاح کشتار جمعي ياد مي کند ۲) حمايت از جريان مقاومت .
چه سرنوشتی در انتظار ما است؟
موسسات مالي اگر دانسته يا نداسته به معامله ای با ايران دست بزنند که به در نتيجه آن معامله صورت مستقيم يا غيرمستقيم شامل ۵ مورد بالا قرار بگيرند توسط آمريکا تحريم مي شوند بنابراين شرکت ها و موسسات مالي براي اينکه هيچ بهانه اي به دست آمريکايي ها ندهند قيد معامله با ايران را مي زنند چرا که بر اساس معيارهاي موسسات جهاني درباره ميزان بالاي پولشويي در ايران (فارغ از صحيح يا غلط بودن اين ادعا) مشخص نمي شود پولي که بين اين موسسات و طرف ايراني ، مورد مبادله قرار گرفته در جهت توسعه سلاح کشتار جمعي، حمايت از گروه هاي تروريستي و هر يک از ۵ مورد بالا در اختيار سپاه يا شرکت هاي وابسته به آن و ... قرار مي گيرد يا نه . بنابراين همانگونه که گفته شد قيد کل معامله با ايران را مي زنند.
کلید آمريکايي در قفل ایران!
همانگونه که در بالا ذکر شد بر اساس برنامه ريزي آمريکايي ها و ظرفيت سازي متناسب با آن در برجام ، يکي از خطراتي که بانک هاي خارجي را براي مبادله با ايران تهديد مي کند اين است که به علت آنچه که غربي ها مشخص نبودن مکانسيم مالي در ايران(شفاف نبودن سيستم کی.وای.سی - مشتري خود را بشناس- بر اساس معيارهاي غربي) مي خوانند، امکان استفاده «پول هاي مورد مبادله» در حوزه هايي که همچنان مورد تحريم آمريکايي ها قرار دارد (سپاه پاسداران و فعاليت هاي مرتبط با آن) وجود داشته و در صورت اثبات اين موضوع شرکت ها و موسسات طرف معامله با ايران مورد تحريم آمريکا قرار مي گيرند.
اظهارات متیو لویت پژوهشگر ارشد امنیت و ضد تروریسم در موسسه واشنگتن که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ در «معاونت امنیتی و تحلیل» خزانهداری ایالاتمتحده و نیز بهعنوان معاون «دفتر امنیت و بررسی» مشغول به کار بوده، اين موضوع را به خوبي روشن مي کند.
لویت در نشست اندیشکده «هنری جکسون» در لندن (۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵) باقی ماندن بخش «بسیار بزرگی از تحریمهای مقابله با توسعه موشکهای قارهپیما و همچنین تحریمهای مربوط به حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم را بزرگترین مانع سرمایهگذاری در ایران» دانست. او تاکید کرد که درست در زمانی که سپاه پاسداران بخشهای بزرگی از اقتصاد ایران را در دست دارد سرمایهگذاری و رابطه تجاری با جمهوری اسلامی به معنی معامله با آنهایی خواهد بود که بخش بزرگی از تحریمها شامل آنهاست. لویت همچنین به نقش قرارگاه خاتم الانبیاء در اقتصاد ایران اشاره و اضافه کرد: «نفوذ گسترده این بخش از سپاه پاسداران در سرمایهگذاریهای نفت، گاز، ارتباطات و بسیاری از بخشهای خدماتی و ساختاری اقتصاد ایران یک خطر است. این نفوذ برای هر شرکتی که می خواهد در این زمینهها سرمایهگذاری کند یک ریسک بزرگ به همراه دارد چرا که میتواند آنها را به دلیل همراهی با برنامههایی که سپاه انجام میدهد و شامل تحریم میشود مشمول جریمههای سنگینی کند. »
اليزابت روزنبرگ، عضو ارشد و مدير برنامه انرژي، اقتصاد و امنيت مرکز امنيت آمريکاي نوين نيز در جلسه استماع کنگره که در ۲۴ مه ۲۰۱۶ (۴ خرداد ۱۳۹۵) برگزار شد، در اظهارات خود تحت عنوان «شناخت جايگاه تحريم ها بر اساس توافق هسته اي ايران» در اين باره گفت: «وراي مشکلات مالي که ايران، خود ايجاد کرده است، تحريکات منطقه اي فزاينده و ستيزه جويي ادامه دار آن از طريق نايبانش، کابوس تقابل آينده با همسايگان يا با آمريکا را به احتمالي واقعي تبديل مي کند.»
وی در ادامه گفت: «ايران بزرگترين و مرگبارترين زرادخانه موشک بالستيک را در خاورميانه [غرب آسيا] دارد و در ماه هاي اخير آزمايش موشک هاي خود را افزايش داده است. اين کشور همچنين حمايت مالي اش را از حوثي هاي يمن توسعه داده است و به حمايت از ديگر نايبانش که منطقه را بي ثبات مي کنند، از جمله حزب الله، ادامه مي دهد. بسياري از بانک هاي جهاني تصريح کرده اند قصد ندارند با ايران تعامل داشته باشند. بانک هاي خارجي به شکلي معقول بيم دارند معيارهاي متفاوت، در صورتي که سياست تغيير کند، ممکن است آنها را در آينده با اقدامات نظارتي پيچيده و پرهزينه مواجه کند.»
آمريکايي ها خود راه حل مشکلي که ايجاد کرده اند را نيز ارايه دادند: شفاف شدن سيستم چرخه مالي در ايران به گونه اي که مورد تاييد گروه اقدام مالی(“اف.ای.تی.اف») قرار بگيرد و در نهايت براي آمريکايي ها مشخص و يقيني شود که اين پول در اختيار سپاه پاسداران و در تقويت صنعت موشکي ايران و حمايت از جريان مقاومت قرار نمي گيرد. براي دستيابي به اين هدف ايران بايد قانون مبارزه با پولشويي و قانون مبارزه با تامين مالي تروريسم را آنگونه که مورد تاييد گروه اقدام مالی قرار بگيرد اجرايي کند.
دیوید لیپتون معاون اول مدیر عامل صندوق بین المللی پول (آی.ام.اف) که سمت دستیاری ویژه باراک اوباما را نیز در کارنامه خود دارد صريح تراز همه درباره راه حل مشکل عدم مبادلات اقتصادي ميان ايران و موسسات مالي خارجي نظر داد. وي که طی روزهای ۱۷ – ۱۵ مه ۲۰۱۶ (۲۶ الی ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵) به ایران سفر کرده بود درخصوص نتایج سفر به ایران بيانيه اي صادر و تاکيد کرد:«دو اولویت مهم کوتاهمدت براي سیستم بانکی (ايران) مطرح است. اول، تغییر ساختار بانکها در حوزههاي عملیاتی و تعيين تکليف سطوح بالای مطالبات معوق که به کاهش نرخ بهره واقعی و به جریان انداختن اعتبارات در اقتصاد کمک میکند. دوم، با توجه به مشکلات اتصال مجدد بانکهای ایران به سیستم مالی بینالمللی، مسئولان بايد به تقویت ساختار مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم ادامه دهند. این امر در تسهیل اتصال مجدد بانکهای ایران به سیستم مالی بینالمللی بسیار حیاتی است.»
کنترل انقلاب اسلامی توسط آمریکا!
استراتژی اصلی آمریکا در حال حاضر وادار کردن ایران به توقف یا کاهش رفتار مقاومتی در منطقه از طریق فعال کردن مجموعهای از ابزارهای اطلاعاتی، مذاکراتی و... است که به طور مشخص از حیث سازمانی، سپاه و حزبالله و از حیث جغرافیایی، سوریه را در بر بگیرد. در حال حاضر، هیچ هدفی برای آمریکا مهمتر از آن نیست که در چارچوب پروژه برجام۲، ایران را درگیر مجموعه فرآیندهایی کند که خروجی آن کاسته شدن از نقش ایران در محور مقاومت و کاسته شدن از نقش محور مقاومت در منطقه باشد.
وقتی نهادی مانند “اف.ای.تی.اف» از تامین مالی تروریسم سخن میگوید، قاعدتا تعریف کاملا ویژهای از تروریسم در نظر دارد. یکی از اصلیترین سوالهایی که دولت باید به آن جواب بدهد این است که آیا درباره تعریف تروریسم با “اف.ای.تی.اف» به دیدگاهی مشترک رسیده است؟ اگر رسیده یعنی پذیرفته است مراوده مالی و بانکی با جریان مقاومت در منطقه یا حتی سپاه جزو مراودات «دارای ریسک» است و باید از آن احتراز کرد و اگر نرسیده، یعنی “اف.ای.تی.اف» تعریف خاص خود از تروریسم را دارد و ایران تعریفی دیگر؛ آن وقت سوال این خواهد بود که تفاهم با این نهاد چه معنا و چه ارزشی میتواند داشته باشد؟
از سوی دیگر باید دید که مکانیسم نظارت و راستیآزمایی “اف.ای.تی.اف» در ایران چگونه خواهد بود؟ در مقدمه دستورالعملهای چهلگانه “اف.ای.تی.اف» آمده است کشورها «باید» الزامات این کارگروه را اجرا کنند. وقتی از چنین الفاظ الزامآوری استفاده میشود قاعدتا پایبندی یا عدم پایبندی ایران یک عمل دلبخواهی یا مبتنی بر خوداظهاری نخواهد بود و این “اف.ای.تی.اف» است که باید از طریق ابزارها و مکانیسمهای خاصی پایبندی ایران به توصیههایش را راستیآزمایی کند.
مهمترین ابهام در توافق ایران و کارگروه اقدام مالی همین است که ابزارهای نظارت، راستیآزمایی، شفافیت و گزارشگیری “اف.ای.تی.اف» از ایران و در ایران، دقیقا چه چیزهایی هستند و قرار است چگونه در محیط داخلی ایران تعبیه شوند؟ برخی نگرانیهای اصلی امنیتی در اینجا شکل میگیرد. میدانیم که دولت آمریکا حذف واسطههای کلیدی ایران در منطقه را به عنوان گام نخست پروژه برجام ۲ تعریف کرده است.
باید گفت تهدید بسیار بزرگی پیش روی کشور قرار گرفته است که با تهدید ناشی از دسترسی کم و بیش آزادانه دشمن به تاسیسات هستهای ایران در برجام مساوی یا شاید از آن هم بزرگتر است. ارائه چنین اطلاعاتی به نهادی مانند کارگروه اقدام مالی که دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در سال ۲۰۱۲ به صراحت آن را «یکی از مهمترین ابزارهای پیادهسازی تحریمهای بانکی علیه ایران» خوانده، دقیقا به معنای برداشتن یک گام بلند در جهت تحقق برجام ۲ است. آمریکا به سادگی میتواند با استفاده از این اطلاعات ضرباتی حیاتی به «شبکه تامین مالی محور مقاومت» وارد آورد در حالی که برخی خوشخیالانه در داخل تصور میکنند در حال اعتمادسازی با جامعه بینالمللی و پایین آوردن ریسک تعامل بانکی با ایران هستند! گذشته از این، همانطور که بیانیه نایاک در تجلیل از اقدام “اف.ای.تی.اف» میگوید این اقدام گامی در جهت فرورفتگی بیشتر ایران در نظام مالی جهانی است که نایاک معتقد است به دلیل ایجاد نوعی مکانیسم خودکنترلی در ایران «بهترین راه برای تامین منافع آمریکاست».
برکناری معاون وزیرخارجه و شروع برجام منطقهای
همزمان با اجرایی شدن توافق بی سر صدای بانک مرکزی ایران و آمریکا، وزیر خارجه هم معاون عربی- آفریقایی خود که به تعبیر رسانه ها، مانع تحقق برجام منطقه ای بوده و البته بنابر اخبار رسیده با دستور حکام عرب و طی توافق محرمانه دیگری از سوی ایران و آمریکا برکنار می کند. در این زمینه کریمی قدوسی گفت: بر اساس اخباری که ما داریم، جریانی در وزارت امور خارجه که به امینزاده و صدر (معاونان وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات) متصل هستند، این قضیه را پیگیری کردهاند و خود رئیسجمهور نیز بر این جابجایی تأکید داشته است.
رهبری چه گفته بود؟
با مرور بیانات رهبری در حداقل یکسال گذشته در رابطه با برجام مشخص می شود که همه هشدار های ایشان مع الاسف با بی تدبیر دولتی ها به وقوع پیوسته و هیچکدام از نگرانی های ایشان جدی گرفته نشده است. نگرانی هایی که روز به روز ایران عزیز اسلامی را در باتلاق آمریکایی برجام گرفتار تر می سازد.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی سال گذشته(۱۳۹۴/۰۴/۲۷) در خطبه های عید سعید فطر گفتند: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.... آمریکاییها حزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بیانصافی بالاتر نمی شود. آنوقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یکچنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟»
برجام ، عامل تغییر سیرت جمهوری اسلامی
همچنانکه ایشان در سخنان آغازین سال در مشهد مقدس بیان کردند:« اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرفنظر کند، از خطّ قرمزهای خود هم صرفنظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمی کند....حرفشان این است. ..در قضیهی هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.
معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند: از مسئلهی فلسطین صرفنظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِنظر کند، از مظلومان منطقه -مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین- پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواستههای خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند.
معنای این حرف این است که همچنانکه امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علیرغم حکم اسلام و علیرغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمدهاند و مسئلهی فلسطین را تحتالشّعاع مسائل دیگر قرار دادهاند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنانکه امروز بعضی از دولتهای عربی با کمال وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز میکنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند.
البتّه قضیه به اینجاها ختم نمی شود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادّعا میشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتّی از ابزارهای دفاعی خود هم صرفِنظر کند. میبینید که بر روی مسئلهی موشکها چه جنجالی در دنیا به راه انداختهاند... قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود؛ مطلب به اینجاها میرسد. شما وقتی در مقابل دشمن، درحالیکه میتوانید ایستادگی کنید عقبنشینی کردید، دشمن جلو میآید -دشمن متوقّف نمی شود- و کمکم کار را به اینجا می رسانند که اینکه شما می گویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوّهی قضائیه باید برطبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کمکم به اینجاها میرسد. اگر عقبنشینی کردیم، عقبنشینی به این نقطهها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد ... حرف اینجا است. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کردهام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند امّا از محتوای خود بکلّی تهی بشود؛ دشمن این را می خواهد.
ایشان در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام هم در ماه مبارک رمضان فرمودند:« من دو سه سال قبل از این در اوایل این قضیّهی مذاکرات هستهای،گفتم آمریکاییها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقبنشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئلهی هستهای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّهی هستهای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّهی موشکها پیش آمد؛ قضیّهی موشکها حل بشود، قضیّهی حقوق بشر است؛ قضیّهی حقوق بشر حل بشود، قضیّهی شورای نگهبان است؛ قضیّهی شورای نگهبان حل بشود، قضیّهی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّهی ولایت فقیه حل بشود، قضیّهی اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست. بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است.
حال باید دید که حد یقف دولت در اجرایی کردن برجام هایش تا به کجا پیش رفته و انقلاب اسلامی چگونه از هویت خود در مقابل برجام دفاع خواهد نمود.
کد مطلب: 126438
آدرس مطلب: http://yalasarat.com/vdcbf0b8wrhb5ap.uiur.html